زایش
کت بالوی متفکر February 3rd, 2004پیش از اینها دورانی بود
دوران نطفه بستن دهها احساس
دوران وضع حمل دهها نوزاد
ناقص الخلقه
نارس
نامشروع
و احساسی نطفه بست در نهایت
که تولد یافت
زیبا،
سالم,
خوشحال،
آن نوزاد اکنون,
پیر و فرتوتی است
که زایش دهها حس نو در من را
مامایی می کند.
ناقص الخلقه
نارس
نامشروع
و من از این میانه
نوزادی در آغوش دارم
کامل،
رسیده،
نامشروع,
بی پدر می پرورمش
و عاشقانه چشم به پنجره ای ناممکن ام
که می تواند روزی
قاب چشمان یگانه ترین یار من باشد.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار
February 3rd, 2004 at 10:16 pm
سلام و عرض
ارادت …:)
February 3rd, 2004 at 10:43 pm
زيبا بود.مثل هميشه.
مست باده عشق باشی سرخ سرخ
February 3rd, 2004 at 11:31 pm
بايد
يکبار ديگه بخونمش.
February 3rd, 2004 at 11:59 pm
چشمان
ی که قابِ یگانه ترین یار باشد.. بسیار زیبا بود.
February 4th, 2004 at 12:38 am
آخه هر تابلويی که تابلو نيست. تصوير
تابلو مهمه نه قابش.
February 4th, 2004 at 3:08 am
بسیار زیبا بود. هرچ
ند با حس من یکی نبود. عشق مشروع . نوزاد مشروع!
February 4th, 2004 at 3:46 am
مهم اين
که قبول داری که تنها به تو تعلق داره ومنحصر به فرده
February 4th, 2004 at 6:41 am
سلام ش
عر جالبی بود . من هم آپديت کردم .خوشحال ميشم سری بزنيد. همواره شاد و پيروز باشيد.
February 4th, 2004 at 7:50 am
خانمی سلام
بابا طاهر رو خوب ميشنا
سی.برات يه شعر از بابا می نويسم
مو ان رندم که عصيان پيشه ديرم
بدستی جام و د
ستی شيشه ديرم
اگر تو بيگناهی رو ملک شو
مو از حوا وادم ريشه ديرم
هميشه مست
February 4th, 2004 at 12:46 pm
سلام …