رنگارنگ ۴
ماجراهای کت بالو و خودش February 4th, 2004اين لينك رو ببينين. از وبلاگ هاله كش رفتم.
جاي تاسف داره. چي داره به سرمون مياد؟
—————————————–
۱) ديروز و پريروز كلاس هاي آموزشي داشتيم. از نيوجرسي اومده بودن و بايد امشب برند. بهش مي گم امشب مي ري نيوجرسي؟ مي گه نه. بايد يه دوره ي آموزشي هم توي ونكوور برگزار كنيم. ميگم عاليه. چون ونكوور هم از اينجا گرمتره و هم از نيوجرسي. هواش بايد خيلي خوب باشه.
از پريروز تا حالا جدي جدي گير داده كه بيا تو هم با ما بريم ونكوور كه هواش خوبه!!!
مردم ديونه اند به خدا. راست راستي انتظار داره من همه ي كار و زندگيم رو ول كنم برم ونكوور فقط چون هواش بهتره. تازه به نظرم دلگير هم بشه.
۲) دو سه روز پيش ها يه دونه “موش” جلوي در آپارتمانمون ديديم. از اون موقع تا حالا مي ترسم بخوابم. آخه من سه تا كابوس خيلي بد دارم, يكي اش موشه, يكي سوسمار و يكي دير رسيدن به جايي. حالا هر شب مي ترسم اگه بخوابم كابوس موش ببينم.
۳) بهمن عزيز هم فيلم همسايه ي هندي ما رو گير آورده -نمي دونم از كجا- و گذاشته روي وبلاگش. ناوديپ هيچ وقت براي من نخونده بود. نمي دونستم خوندن و رقصيدن هم بلده.
۴) بسته از ايران رسيده. يه عالم خوراكي -بشتابيد به سمت خانه ي ما كه از دستتون مي ره- براي گل آقا, يه جفت خرس براي كت بالو, و يه شعر “من گنگ خوابديده و عالم تمام كر… من عاجزم ز گفتن و خلق از شنيدنش”.
هر كسي هر كدوم از اينها رو مي خواد كه بخوره و ببينه يه زنگ بزنه كه خونه باشيم و بدوه به سمت منزل ما.
دست فرستنده ها ي همه ي اينها درد نكنه.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار
February 4th, 2004 at 12:58 pm
شما
که با موش های گنده ایران آشنا هستید.. دیگه از موشای اونجا نباید بترسی، یه بار جوری رفتار
نکنی بگن ایرانیا موش ندیده هستنا!!
راستی .. این بهمن کدوم بهمنه؟.. بهمن کلباسی؟.. اگه خو
دشه.. ۲۲ بهمن تولدشه از طرف من بهش تبریک بگید.
February 4th, 2004 at 12:59 pm
نخونده م
يزدم اول اول بودم ! باز شمام شدی مامان نيلو که همه اش دعوت می کنه اما دريغ از دعوتنامه
!!!!!!!!
February 4th, 2004 at 2:21 pm
تعارف ا
لکی ميکنی ديگه:)) ميدونی رامون نميدن اونجا:)) چرا اين کامنتدونيت همش منو يادش ميره بابا؟
اهههه کامنتدونی به اين خنگی نوبره والا!!!فدات بای عزيز
February 4th, 2004 at 2:26 pm
سلام / مطمئن
ی موش بوده ؟!! آخه اون بايد تو جوبهای ايران باشه! / شايد سنجاب بوده!/ هميشه شاد و سلامت با
February 4th, 2004 at 2:41 pm
می شه ليست
خوراکی ها را هم بدی لطفا؟
February 4th, 2004 at 5:18 pm
منم خوردنی ميخوام!
February 4th, 2004 at 10:59 pm
کاش اين مطلب رو زودتر خونده بودم. مست باده عشق باشی سرخ سرخ
February 5th, 2004 at 12:55 am
خوردنيهاشو بی خيال . اگه کتا
به خوبه مطالبشو بنويس ما که اين ور دنياييم هم يه فيظی ببريم
February 5th, 2004 at 6:49 am
سلام/ازتون
يه سوال داشتم / من سيستم بلاگ رولينگ(آيا وبلاگی آپديت شده يا نه؟)را در وبلاگم گذاشتم اما
فونت فارسی رو نميتونه ساپرت کنه اما تو سايت شما ميتونه يعنی ميشه تو سايت شما فارسی ديد ا
ما تو وبلاگ من نميشه!!/اگه مزاحمتی نيست لطفا راهنماييم کنيد/ از شما بينهايت متشکرم / مهد
ی
February 5th, 2004 at 11:54 am
سلام … شماره
يک خیلی سنگین بود و مدل آلبوم فرق میکرد … عکسهای خوبش را در همین شماره دو گذاشتم ….
۱.
خوب دیگه انسان اینقدر آرمانهایش را از دست یافته میبیند که دلخوشی به آب و هوا میبند
February 5th, 2004 at 6:29 pm
منم از موش می ترسم.