كت بالوي دروغ گو
ماجراهای کت بالو و خودش July 27th, 2004عالي بود.
اتفاقي كه در زندگيم برام نيفتاده بود امروز افتاد.
يه نفر كه فقط تا حالا حدود ۲۰ كلمه باهاش حرف زده بودم وايستاد توي صورتم و بهم گفت :”دوست داري به من دروغ بگي!!!”.
بنده هم هاج و واج, گرچه كه مي دونستم به كدوم موضوع اشاره مي كنه اما اساسا نمي تونستم تصميم بگيرم كه بهش دروغ گفته ام يا راست گفته ام يا اگه دروغ گفته ام چرا بايد توضيح بدم كه دروغ گفته ام!!!! و خلاصه تنها جوابي كه مي تونستم و جراتش رو داشتم كه بدم: “متاسفم كه بهت دروغ گفتم”. (فكر نكنم احمقانه تر از اين جواب بتونين پيدا كنين. خودم كه بعدش هم هر چي فكر كردم احمقانه تر از اين پيدا نكردم ولله. جالبه كه عاقلانه تر هم پيدا نكردم. اصولا ايراد از سوال بود به نظرم!!!).
هنوز توي فكر هستم كه اصلا من دروغ گفتم يا نگفتم يا مگه به اين آدم مربوطه كه من بهش دروغ گفتم يا نگفتم, يا مگه من بايد هميشه راست بگم يا مگه اين آدم چه شناختي از من داشته كه فكر كرده من بايد بهش راست گفته باشم يا…
بابا كاش يك صدم جرات و شهامت اين آدم رو من داشتم. هيچ وقت نتونستم وايستم توي صورت يه نفر و يه همچين حرفي بهش بزنم. با اين كه حسابي هم دروغ هاي مسلم و اساسي از ملت شنيده ام.
نمي دونم از ضعف منه يا از قوت منه يا هيچ كدوم و فقط يه خصوصيته.
هر وقت ديگران كاري مي كنند كه خودم هيچ وقت امكان نداره انجامش بدم (خوب يا بد يا خنثي) به مدت يكي دو روز لااقل مي مونم توي فكر و اين كه نكنه اينجوري زندگي آدم و ديگران بهتر بشه.
گذشته از راست و دروغ -كه هنوز هم دارم در موردش فكر مي كنم- , اين كارش بدجوري اعصاب و فكر من رو واسه ي يكي دو ساعت به هم ريخت.
به هر حال كه “اين نيز بگذرد”…
دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار
پيوست:
الان كه دوباره فكر مي كنم مي بينم اگه بار ديگه كسي ازم اين سوال رو بپرسه حتما بهش مي گم مطمئن نيستم كه دروغ گفته باشم, اما اگه دروغ هم گفته باشم حتما كار درستي كرده ام.
آخيش..خيالم راحت شد. رسيدم به ته خط فكرم و نتيجه گرفتم.
كاش زندگي هم يه “play back” داشت.
November 30th, 1999 at 12:00 am
واقعا فكر مي كني كه دروغ گفتن كار درستيه
؟؟؟
همه آدمها باهوش هستند و مي فهمند دروغ را – فقط خيلي ها به روي خودشون نمي آرند.
July 27th, 2004 at 6:54 pm
دانستن
July 27th, 2004 at 7:32 pm
همكار هندي من مثل آب خوردن دروغ مي گه ن
تيجه اينكه خيلي ها ديگه علنا بهش مي خندند.
July 27th, 2004 at 7:54 pm
از اين پلي ب
ك من چندان خوشم نمياد مگر اينكه فقط خودم داشته باشم، آخر خودخواهي!!!
July 27th, 2004 at 9:56 pm
کوتاهترین راه در دنیا درستی و راستی
است
July 28th, 2004 at 12:32 am
بهترین
July 28th, 2004 at 12:57 am
حالا دروغ گفته بودی مگه؟ من یه فلسفه دار
م. همیشه راست میگم – اگرم چیزی رو نخوام بگم علنا” به طرف میگم نمیتونم بگم ولی دروغ نمیگم.
واسه من که کار کرده.
July 28th, 2004 at 3:15 am
اينجا يه دانشجوي ايرا
ني رو ويزاشو تمديد نكردن چون مسيولين فكر كرده بودن كه طرف دروغ گفته!!!!هر كاري دوست داري
July 28th, 2004 at 6:19 am
سلام …خب گاهی
اوقات آدم دلش میسوزد و به یارو نمیگوید که دروغ میگی و میگذارد دروغ بگوید تا کمی حال بکن
د وگرنه اگر یارو خیال کند که خل گیر آورده و با چاخان میخواهد سواستفاده کند، خیطش میکن
م…در کل من هم طرفدار فلسفه هاله هستم و اگر توان و خواست راستگویی را ندارم، چیزی نمیگم
July 30th, 2004 at 12:40 am
salam katbaloo jon. Kheili dostet daram, chonke har chizio ke man behesh fekr
kardam, va fekr kardam ke man cheghad ajib gharibam ke be in chiza deghat mikonam. ya chera inghad miram to bahre ye chizi, to kheili rahat toye webloget
minevisi, o man be in pey mibaram, ke kasayi mese man hastan!!! o man kheili ajib gharib nistam. manam daghiiiiiighan hezar bar be in mavared to zendegim
barkhord kardam ke be bavarhamo chizayi ke ghabol dashtam ta on moghe shak kardam! ba khodam fekr kardam shayad taraf dare kare dorosto mikone, kholase manam
shode ke arezo konam ke mishod hame chizo rewind kard!