مشق زندگی
کت بالوی متفکر September 5th, 2004توی این دنیای وامونده نقطه ی ضعف اگه به آدم ها نشون بدی, اینقدر از همون نقطه ی ضعف بهت حمله می کنند که زار و نزار بشی و زندگی ات رو از دست بدی.
نقطه ی ضعفی اگه داری باید بپوشونی. ادم ها نامحرمند. خیلی نامحرم تر از اونی که چشم ها و دست هاشون نشون می دن.
باید یه سپر همراهت باشه, یه زره تنت, یه کلاهخود به سرت. دیده نباید بشی.
باید هر روز صبح و ظهر و شب ورزش رزمی کنی که قوی بشی, اگه نه واسه ی حمله, لااقل واسه ی دفاع باید قوی باشی.
زمین که خوردی نه کسی دستت رو می گیره, نه کسی غمت رو می خوره. روی زمین خورده ات, جشن سربلندی سرپا بودن خودشون رو می گیرند. حتی اگه روزی دستشون رو گرفته بوده باشی وخودت از زمین بلندشون کرده باشی.
تو, تویی که اول راه توی کوله ات فقط یه کودک گذاشتی, هر چند باهوش و فراست, اما کودک, با صداقتی به اندازه ی دنیا, با دلی به بزرگی آسمون, به هوش باش که اگه تنها سلاحت, هوش و فراستت رو به کار نگیری, له ات می کنند وغمشان نیست. همت داشته باش, فراست, کیاست, ..و صداقت و دلت رو زینت اش کن. که اونوقت عاشقی هات ارزشمند میشه. اونوقت عاشقی هات نه از سر ناتوانی, که از سر قدرت است و می تونی واسه ی تمام معشوق هات بهترین عاشق دنیا باشی.اونوقت عاشقی ات به درد می خوره.
اونروز اگه زمین خوردی, اگه زیر پا موندی و حریف ریشخندت کرد, می دونی که می تونستی, می تونستی تمام حریف ها رو زیر پا بیاری, ولی از جوونمردیه که به عشق دیدن برق پیروزی توی چشم های تمام حریفهایی که دوستشون داشتی, زمین خوردی. اونروزه که شکست ات, و پیروزی ات, قابل احترامه و اصلا دیگه تفاوتی نمی کنند. اون روزه که اینقدر توانا هستی که خودت تصمیم بگیری, پیروزی به حریف رو می خوای, یا شکست رو. و..اون روز,در هر صورت برنده تو هستی.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار
November 30th, 1999 at 12:00 am
: (
September 5th, 2004 at 11:50 am
کتی این حر
فاتو باید با طلا نوشت… فقط نیاز به اضافات داره
September 5th, 2004 at 12:30 pm
يه جوري نوشتي فكر كردم توي گذرگاه بوفالو ها هستم 🙁 .
September 5th, 2004 at 1:21 pm
منم موافقم با پدر حرفاتو باید با طلا نو
شت خصوصا پاراگراف آخر
September 5th, 2004 at 2:08 pm
متاسفانه واقعيت داره همه ي چيزايي كه گ
فتي..بايد بپذيريم “آدم اينجا تنهاست” و بايد به شكست هامون مثل دروازه هاي پيروزي نگاه كن
يم.. شكست نقاط ضعف ما رو به ما نشون ميده و اين يعني آغاز يه راه تازه ..
خوش باشي.
September 5th, 2004 at 6:00 pm
زندگی است ديگر با
يد کرد 🙂
September 5th, 2004 at 6:47 pm
منکه الده خودی و غریبه نمیشناسم، به هیش
کی soft underbelly نشون نمیدم . مگه الکیه … تا به این سن رسیدم صد جور زمین خوردم و دیگه حاضر ن
یستم به خاطر دل هیچکس اوخ بشم حتی عزیزترینهام.
September 5th, 2004 at 11:54 pm
دیشب خو
September 6th, 2004 at 6:12 am
خيلي دوست دارم. هم اينجور نگاه كرد
September 6th, 2004 at 6:38 am
آدرس خووار شوهر
تون چي بود ؟
September 6th, 2004 at 6:55 am
سلام خد
مت شما ما انسانها عادت کردیم به ظلم وستم حالا این ظلم و ستم بی نهایت نوع داره که یکی هم
ین پا فشاری بروی نقطه ضعف دیگران.موفق وپیروز باشی
September 7th, 2004 at 1:02 pm
عسلي..خيلي قشنگ نوشتي. خيلي…