چهارچوب- تكرار پاك- هيچ, همه
دستهبندی نشده September 7th, 2004همه يك چهارچوب دارند و در آن چهار چوب زندگي مي كنند و عشق مي ورزند و دروغ مي گويند. كافي است يك بار با چشم باز و با حواس جمع خودت رو بگذاري جاي هر كسي و از ميان چهار چوب اون آدم نگاه كني تا بتواني براي هميشه هر منظره اي را كه ممكن است از چهارچوبش ديده شود پيشگويي كني.
====
خودت را تكرار مي كني
و بتخانه هايم را ويران
دور, دور, دورتر
از چشمم ناپديد مي شوي
تمام عاشق ها
در هاله ي اثيري رد پاي تو
دود مي شوند, ابر
پاك پاك پاك
و عشق, كم كم
از وجود من هم پاك مي شود
=========
آمدي, “هيچ” آوردي
رفتي, “همه” را بردي
از “هيچ” تو بزرگ شدم,
“همه” ي واقعي ها را شناختم
از “همه” ي من
“هيچ” هم همراه تو نماند
دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار
September 7th, 2004 at 8:17 pm
ای کاش همه یه چهارچوب داشتن. بعضیا تو عم
ق یه گودال کوچولو زندگی میکنن و دریچه دیدشون قد سوراخ یه سوزنه. انقدر ریز که نمیشه از د
September 7th, 2004 at 8:18 pm
راستی سلام. یادم رفت. شعرهات هی دارن به
تر و بهتر و قشنگتر میشن کتی خانم.
September 7th, 2004 at 9:12 pm
به شدت متاسف شدم.
September 7th, 2004 at 10:55 pm
خيلي عالي نوشتي ..نوشته هات پخته تر و پ
خته تر مي شن..
September 7th, 2004 at 11:37 pm
در ادامه كام
نت هاله: و بعضي ها هم در هيچ چارچوبي نمي گنجند و چندين چشم در چندين جهت ميخواهد تا مثل آ
نها بتوان ديد.
September 8th, 2004 at 10:04 am
سلام
اولین باره میام اینجا
و خوشم اومد ار نوشته هات
سنگین و پر مفهوم هستی
حتما لین
کت را خواهم گذاشت
علی ن
————–
September 8th, 2004 at 5:00 pm
هرپنجره ای زیبایی خودشو