هواي خريت !!
ماجراهای کت بالو و خودش September 23rd, 2004شيشه ي ماشين پايين بود و بوي چمن شبنم خورده مستم كرده بود. تازه فهميدم چرا صبح ها احتياجي به ميگساري نيست. هوا و بوي صبح خودش آدم رو مست مي كنه.
روز اول پاييز و اين هواي ملس توي اين شهر بي پدر و مادر يخزده.
امروز صبح از اون روزهايي بود كه آدم بي خيال همه ي دنيا بشه و بزنه بيرون توي دشت و صحرا. عجب بي انصاف و نامردند اين مسئولين دولت و روساي اداره جات كه توي اين هوا هم از ما كار مي كشند. داشتم فكر مي كردم كاشكي اسب بودم يا خر يا گاو مثلا. اونوقت كارم توي هواي آزاد بود!!! حسابي به جماعت محترم خر و گاو و اسب حسوديم شد امروز. خلاصه كه بدبختي اينه, همه ي شرايط خريت رو دارم تمام و كامل, فقط اين مزيت كار در هواي آزاد در روز هاي خوب رو برخوردار نيستم. بخشكي شانس. به امروز كه رسيد ما آدم شديم!!!!!!
دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار
آهان راستي. به سفارش پريساي عزيز. كلمه ي فرانسه ي امروز:
Un homme
به معني يك مرد. اسم, مذكر. براي همين هم un گرفته اولش.
Une femme
به معني يك زن. اسم مونث. براي همين هم une گرفته اولش.
و.. فرانسه دون تر از من توي وبلاگشهر خيلي زياده. من اينجا فقط يه كمي درس هام رو با دوستان تمرين مي كنم. به اساتيد گل جسارت نشه.
September 23rd, 2004 at 11:49 am
سلام .. سو سو
میکنی!!! آب و هوای اینجا که جوری هست که دوست داری در رختخواب بمانی
September 23rd, 2004 at 11:49 am
بلانسبت كت بالو خانم. خر كه معطر نمي شه.
خر كه منور نمي شه. خر كه ملون نمي شه. خر كه مطهر نمي شه. خر كه مصمم نمي شه.
خلاصه لب كلام:
كت بالو كه خر نمي شه.
September 23rd, 2004 at 1:09 pm
بلا نسبت شم
ا !
( اين بلا نسبت گفتن هم از اون حرفاس!! مثلاً ميخوايم تعارف کرده باشيم، خرابترش ميکن
يم!)
September 23rd, 2004 at 2:13 pm
دختر خانوم مهمون بودن
٬ با دوست پسرشون اومده بودن و مث همه ي مهمونياي اينجا نشسته بودن پيش دوست پسرشون. اما
چون آقاهه بالطبع نمي تونست بره تو زنونه٬ دختر خانوم اومده بودن تو بخش مردنه نشسته بودن
و نظم جهاني رو بهم زده بودن.
September 23rd, 2004 at 2:18 pm
يك پسر عمو دارم كوچيك كه بود وضع درسش
خيلي بد بود و همش رفوزه ميشد. وقتي بهش ميگفتيم بابا اينجوري بزرگ بشي به هيچ جا نميرسي و
September 23rd, 2004 at 2:52 pm
اقا من اي كيوم يه نمه
بايينه اين آرش منظورش چيه؟
September 23rd, 2004 at 4:04 pm
بههههله اين توصيف زيباي تو كتبالو جونم چيزي براي كامنت گذاري برام باقي نميگذاره جز 🙂
در ضمن خانومي اصلا هم اينطور نيست كه خوشبختی سهميه ايي يا اينكه مقدارش محدود باشه .
اتفاقا هر چي آدم بيشتر ازش داشته باشه بيشتر ميتونه ازش پخش كنه . موافق نيستي؟
September 23rd, 2004 at 4:05 pm
ولله چه عرض كنم امير عزيز. فكر كنم كله ي
بنده لابد به اندازه ي آقا خره هم كار نمي كرده كه كار فضاي آزاد نصيبم نشده.!!!
آرش عزيز.
مرسي از توضيحت.
بانو خانوم. توي كامنت هات جريان رو واضح و روشن تعريف كردم.
آبچينوس
جان. مرسي از كامنت. بلانسبت خر يا بلانسبت كت بالو؟
شهاب عزيز. كت بالو گاهي وقت ها يك خر
يت هايي مي كنه كه آقا خره هم در معناش حيرون ميمونه و به خريت خودش شك مي كنه.
آرمين عزيز.
اميدوارم اون هوا باعث شه يه كم بيشتر توي رختخواب و توي خونه بموني و كمتر واسه ي خودت در
September 23rd, 2004 at 4:09 pm
راستي مطلب اعراب و تعصب را الان ديدم . آره بابا ما ايروني ها كه اصصصصصـــــــــــــلا
نژاد پرست نيستيم … ترك و لر و عرب و افغوني و كاكا سياه و … اين حرفها هم نداريم. شما حالا
خودشونو ناراحت نكنين.
September 23rd, 2004 at 5:04 pm
oh pas hamsayeh ham
hastim. ma albateh alan digeh seid khandan nistim va be zafar rafteim.
ama khob 12-13 sal sakene ebne yamin boodim.
منظورم از اون
عکس اشاره به حرکت بلاگر ها براي حمايت از آزادي بيان بود که در قالب حمايت از سايت فيلتر
شده امروز انجام شده بود. در اون عکس ، هر گروهي براي خودش چارچوب خاص خودشو داره و از هم
جدا هستند. اما در عين حال همه در کنار همند. و رو به يک هدف هستند. يک چيزي که در اون عکس
خيلي برجسته هست. شاي و نشاط و صلح هست که در اون موج ميزنه.
September 24th, 2004 at 1:08 am
mersy katbalu joon ,man ke kheyly khoshhalam daram be komake to inharo yad
migyram