مسئله اين است:كت بالو, جنس خراب يا باوجدان
کت بالوی متفکر November 2nd, 2004اينجا زندگي خيلي قشنگه. خيلي راحت تر از كشورهاي ديگه مي شه زندگي كرد. گاهي وقت ها فكر مي كنم كاش, كاش مي شد همه ي آدم ها مي تونستند شرايط اجتماعي نسبتا يكسان داشته باشند. مهم ترين چيز اينه كه نيازهاي ابتدايي زندگي خواهي نخواهي بر آورده مي شه و تنها چيزي كه بايد بهش فكر كني بهبود بخشيدن زندگيه.
درد ها هم اينجا گاهي وقت ها درد هايي از نوع بي درديه.
گاهي وقت ها احساس عذاب وجدان مي كنم. گاهي هم فكر مي كنم اگه از تمام امكانات و تمام لحظه هاي زندگيم استفاده نكنم گناه كبيره كرده ام.
————————-
زندگي من اينجا در سه قسمت اصلي خلاصه مي شه:
هشت ساعت كار كه پول در بيارم, هشت ساعت كه استراحت كنم. و اين شونزده ساعت در اصل در خدمت هشت ساعت ديگه است كه مي خوام زندگي كنم. براي خودم…اونطور كه خودم لذت مي برم.
واقعا در تمام مدت عمرم به اندازه ي الان خوشحال و راضي و خوشبخت نبوده ام.
حالا مي خوام يه مرد رندي بكنم. مي خوام اون هشت ساعت كار رو هم بندازم گردن گل آقا اگه خدا بخواد, و اون هشت ساعت زندگي رو برسونم به شونزده ساعت!!!!
اينجوري مي شم يه كت بالوي جنس خراب كلك و رئاليست…كه يه كمي هم ابله قاطي اش داره.
يه راه ديگه هم داره البته. مي شه كه يه جوري حركت كنم كه اون هشت ساعت كاري رو هم بندازم سر هشت ساعت زندگي. مثلا برم سراغ كار تئاتر, يا كار زبان, يا كار رقص و آواز, …و از اين راه ها پول در بيارم.
اونجوري مي شه كتبالوي خوشحال باوجدان و گل و ايده آليست ..كه يه كمي هم خل و چل قاطي اش داره.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار
November 2nd, 2004 at 11:48 am
سلام … یا اینکه ساعات کار همه بطور کل کم شود با برابر ماندن حقوق
November 2nd, 2004 at 3:14 pm
omidvaram hamisheh khoshhal bashi dar kenar golagha
lots of luck
November 7th, 2004 at 12:43 am
به اين ميگن يه زندگي درست كه ميشه براي آينده برنامه ريزي كرد و …… كه اينجا خبري ازش نيست يا همش تفريح يا همش كار!