میت آپ تورنتو
دستهبندی نشده July 3rd, 2003فکر می کنم به عنوان یکی از کسانی که در دوتا از میت آپ های تورنتو شرکت کرده شاید بد نباشه نظرم رو بگم.
من فکر می کنم این رویه که رای گیری باشه و محل میت آپ با رای اکثریت مشخص بشه بهترین شیوه است. به هر صورت هر کس بنا به شرایط و تمایل خودش میاد یا نمیاد. اما چیزهایی جدا و خارج از چهار چوب قوانین و مقررات هست که اهمیت داره.
دیشب مشکلی که پیش اومد در مورد این بود که افراد زیر 18 سال اجازه ورود به بار محل میت آپ رو نداشتند. این طبیعیه.اما موضوع وقتی اهمیت پیدا می کنه که ما می خواهیم جمعی رو گرد هم بیاریم که از تمام قشرها درش وجود داره. ضمنا موضوع زمانی اهمیت پیدا می کنه که کسی هست که قدرت رهبری این جمع رو داره. و جمع به این شخص اهمیت می ده.
من تا به حال حسین درخشان رو ندیده بودم. از گل آقا راجع بهش شنیده بودم و این که به معرفی اینترنت در ایران خیلی کمک کرده و درباره اینترنت اطلاعات زیادی داره. به هر صورت پدر وبلاگ نویسی بین ایرانی ها هم هست.
به حسین ایرادی وارد نخواهد بود اگر رای خودش رو بنا به مصلحت و دلخواه شخصی خودش بده. اما بسیار پسندیده تر خواهد بود اگر به عنوان کسی که بین وبلاگ نویس ها مهم و شناخته شده هست و توانایی تغییر و رهبری دارد در ارائه رای خودش به موارد عمومی تر و چنانچه رشته مورد علاقه اش است به جامعه مخاطب خودش توجه بیشتری کند و به علاقمندان کاری که او بنیانگذارش بوده احترام بیشتری بگذارد و موضوع را از دید دیگران هم ببیند.
من فکر می کنم اگر کسی بین گروهی از افراد مقبولیت پیدا کند مسئولیت هم به دنبال خواهد داشت. حسین درخشان به راحتی می تواند نقش سازنده ای در قوام و تداوم گردهمایی وبلاگر های ایرانی داشته باشد که کار کوچکی نیست.
نظر من این است که در صورتی که محل ملاقات ها به شکلی انتخاب (و شاید پیشنهاد ) شود که هیچ محدودیتی برای شرکت کننده ها نداشته باشد دوستانه تر خواهد بود.
کوتاه کلام این که هر کس بنا به مصلحت و میل خود رای خواهد داد و مسلما اگر کسی امکان شرکت کردن را نداشته باشد و یا تمایلی به شرکت کردن نداشته باشد نخواهد آمد. اما چرا به صورتی نباشد که همه با هم سعی در همگانی تر کردن و مستحکم تر کردن این جمع بکنیم.
تفریحات فردی را همیشه و در همه حالات می توان داشت. حتی جمع های گروهی کوچکتر و مختصر تر را هم می شود همیشه داشت. اما یک جمع که مخاطبینی از همه نوع , زن و مرد و کودک , و مسلمان و بی دین دارد (که اصل و مبنای وبلاگ نویسی بر احترام متقابل و گردهمایی تمام عقاید است) به نظر من بسیار ارزشمند است و گاهی بهتر است تمایلات فردی خود را کمی هم به نفع اتحادو اجتماع و یگانگی خود نادیده بگیریم.
به هر تقدیر که باز هم تاکید می کنم هر کس (که شامل حسین درخشان هم می شود) حق دارد بنا به تمایلات خود رای بدهد. آنچه در بالا آوردم ملاحظاتی ورای حقوق فردی و مربوط به مسئولیتی بود که به نظر من مقبولیت اجتماعی روی شانه فرد می گذارد.
دوستتون دارم, خوش بگذره, به امید دیدار
July 3rd, 2003 at 9:14 pm
منکه ن
ظرمو تو وبلاگ نيلوفر نوشتم و ديگه تکرار نميکنم. حرفتو دقيقا” ميفهمم. اگه اونجا بودم که قد
سه چهار خونوار مجلستونو گرم میکردم تنهایی. به گل آقات بگو خيلی با مرامي، و اينکه دوستش
دارم نديده. خوش بگذره 🙂
July 3rd, 2003 at 9:30 pm
کتبالو جان
ملت ما همیشه از رهبرها و دوستان احمق ضربه خورده. اون روزایی که یکی با اسم حسین برای بر
و بچه ها پیام ناجور میزاشت براش پیغام گذاشتم که بشین فکر کن چرا از اسم تو دارن استفاده م
یکنن؟ درضمن ازش خواستم که جوابهای ساده رو زود از ذهنش خارج کنه.
بگذریم. میریم میت آپ
جای مناسب هم میریم. اگه این افراد یک ذره به ادعای مردم دوستیشون ارزش میزاشتند لااقل با
نگاه کردن به عکسهای این دو میت آپ و دیدن فراز و فینگول و رکسانا میفهمیدند کجا پیشنهاد بد
ن.
من و بگو که میخواستم مامانم رو هم بیارم!
حیف که دیونه با ادبی هستم وگر نه عصبانیتم
رو با چهار پنج تا فحش و بد و بیراه خالی میکردم!
میگم کاش شهرام تفنگی رو میبردین با تبرش
که باقی حساب کارشون رو بکنن 🙂
به گلت سلام برسون و هر وقت خواستی بگو یک قرار قلیون بزار
یم.
July 4th, 2003 at 1:46 am
شما بهتره او
ل الفباي دموکراسي رو ياد بگيرين. من هر چه باشه پيشکسوتم نبايد به من احترام بگذاريد؟ در
ضمن من فعلا در داون تاون هستم و نمي خوام که از اينجا جايي برم.
July 4th, 2003 at 2:06 am
من
چيزي درباره رهبري و اين چيزها نميدونم … اينقدر مي دونم كه هيچ كس توي دنيا اونقدر آدم م
July 4th, 2003 at 4:19 am
اول چي بگم والا!!!
خدا هيتشو کم کنه!
بعد هم من به همون آدرسي مه دادي مي فرستم! يه مدت هم مي ديدم رو موبايل
set شده! به هرصورت اينگاري ايميل هم به گل آقا نزدم! تو شک بودم! (پير شدم )
به هر صورت يه ا
يميل تا چند روز ديگه واسه گل آقا مي فرستم! 🙂 بلاگش راه نيفتاد!؟
July 4th, 2003 at 9:16 am
دوستان
عزيزم از همه حمايتتون ممنونم . همانطور كه گفتم من به ندرت دلخور ميشم . اونشب هم بيشتر از
دست خودم دلخور بودم كه چرا حواسم را جمع نكرده بودم كه اينجا بار است ولي بعدا كاملا ديدم
عوض شد و اصلا از اون زاويه به مطلب نگاه نكردم . از اينكه كسي به راحتي بقيه را هيچ بگيره ب
رام خيلي دردناكه … حالا اون كس هر كي ميخواد باشه … شايد اونجا جاي بچه نباشه ولي مطيمنا
ميت آپ هم جاي بچه صفتان نيست .
يادم مي افتاد كه بابايي با چه حال نذاري اومد خونه و فقط ب
July 4th, 2003 at 10:35 am
من هم موافقم و ا
ز اين راه دور راي ميدم. رايم که قبوله؟!
July 4th, 2003 at 11:53 am
من يه مطلب
براي حسين آقا داشتم. چون آدرس سايتشون رو ندارم اينجا مينويسم. دوست عزيز دليلي نداره كه
چون پيشكسوت هستين (البته من خيلي به اين موضوع اعتقاد ندارم، اميدوارم ناراحت نشين، نظر
منه) ديگران حق انتقاد از شما رو نداشته باشن. دوم اينكه اگه خودتون فكر ميكنيد كه پيشكسوت
هستين ، مسئوليتون چند برابر ميشه و بايد خيلي بيشتر در شيوه حرف زدن و رفتارتون دقت كنين
July 4th, 2003 at 12:16 pm
محسن جان
م
منون از مطلبت.
فقط خواستم بگم که ظاهرا ( من اطلاعات دقیق ندارم) این آقایی که اینجا به
July 4th, 2003 at 3:49 pm
حرف پسند
يده و درستی زدهای. کاملا با نظرت موافقم.
شاد باشی
July 4th, 2003 at 4:34 pm
سلام. ما اینجا با غو
لهای وبلاگی قلابی، مبارزهای قلابی، اصلاح طلبهای قلابی و فمینست های قلابی طرفیم. خوش به
حال شما که دست کم با واقعی هاش روبرو هستید!
July 4th, 2003 at 5:47 pm
سلام نمي
July 4th, 2003 at 5:59 pm
.
July 10th, 2003 at 12:44 am
fekr mikonam ba javabe khod hosain agha hameh chi
roshaneh( man pishkesvatam nabayad beh man ehteram bogzarid!!!!!!!!) hosain agha nakoneh shoma ham bot shekani?????
May 1st, 2004 at 2:18 pm
حسین درخشان توانا
یی تغییر و رهبری دارد …
این جمله فقط از دهان کسانی که به رهبری احتیاج دارند، از دها
ن زیردست منشان در می آید. کوتوله ای به نام حسین درخشان، فقط در نظر آدم حقیری مثل شما و ا
مثال شما بصورت رهبر یا پدر ظهور میکند.
October 18th, 2004 at 7:07 am
که که که که که که که که که که که که که