هر چي جلوتر مي رم مي بينم زندگي بيشتر شبيه يه بازي مي شه. شايد نه شبيه شطرنج. توي شطرنج معمولا نمي شه جرزني كرد. زندگي بيشتر شبيه پوكره. بايد حواست به دست بقيه باشه. بايد بدوني كي بلوف مي زنه. و بايد بدوني كه چه موقع وقت بلوف زدنه.
تقلب مي توني بكني… اما بايد حواست باشه كه اگه تقلب مي كني اينقدر ماهر و باهوش باشي كه لو نره. وگرنه همون قدر كه حواست جمع باشه و تمركز داشته باشي كافيه, بدون تقلب هم ممكنه ببري. روي هر دستي بايد اونقدر شرط ببندي كه ارزشش رو داره..
شانس مهمه. اما مهم تر از اون چگونگي استفاده از شانسه.. و اگه كسي رو داشته باشي كه دست بقيه رو برات بخونه كه ديگه عاليه.
زندگي به اندازه ي پوكر ريسكيه و به همون اندازه شيرينه. حتي وقتي مي شيني كه توي يه دست باخته تا آخر آخر ببازي و دار و ندارت رو بدي.
فقط بايد تمام سعي ات رو بكني كه قشنگ بازي اش كني…و بايد بدوني داري چكار مي كني.
زندگي فوق العاده زيباست و بسيار وسوسه برانگيز, حتي وقتي همه چيزت رو مي بازي…
دوستتون دارم, خوش بگذره, به اميد ديدار
پيوست شيطنت آميز: اگه بكني اش استريپ پوكر كه ديگه عالي عالي ميشه!!!! :-))