گاهی وقت ها خوبه که بشه گفت خیلی مهم هم نیست…اصولا جزو بی اهمیت ترین ها ست در یک زندگی مثل زندگی من.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
گاهی وقت ها خوبه که بشه گفت خیلی مهم هم نیست…اصولا جزو بی اهمیت ترین ها ست در یک زندگی مثل زندگی من.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
*** متن زیر اندکی بی ادبی قاطی دارد. شرمنده. ***
اصولا سالهاست که فلسفه ی بهشت رفتن و باکرگی دخترها رو خیلی ملتفت نمی شم. یعنی اون خدای محترم اگه قد یه نخود عقل داشته باشه و عدل احتمالا منطفش تومنی صددینار با این منطق تخماتیک فرق می کنه.
اونوقت نمی فهمم چطور می شه دختری که باکره است -حالا جلو و عقبش بماند- بره بهشت اما دختری که بهش تجاوز شده و کلی هم زجر کشیده به صرف این که بهش تجاوز شده -یعنی به صرف گناه یه موجود نر- بهشت نره! حالا از ملتین گناهکاری مثل بنده ی شرمنده که با میل و رغبت سانفرانسیسکو رفته ام بگذریم. اصولا بهشت به ما نیامده.
اونوقت باز نمی فهمم موقع تجاوز از کاندوم یا سایر وسایل جلوگیری استفاده می شده یا خیر. مشکلم اینه که اگه خدای نکرده نطفه بسته می شده و دختر باکره -با مردونگی غیر قابل انکار متجاوزین- یه باره حامله می شده اونوقت مادر به حساب می اومده و واضحا طبق وعده ی بعدی همون خدای محترم بهشت زیر پاش بوده!
ولله تنها توجیه جریان بهشت رفتن باکره ها -و نه کسانی که بهشون تجاوز شده- می تونه نیاز مبرم به باکره در بهشت باشه جهت ارضای مردانگی بندگان نیکوکار خداوند. باقی ملت می رند توی صف. عینهو کلاب رفتن آخر شب ملتین ینگه دنیا!
در غیر اینصورت هیچ توجیه دیگه و تفاوت دیگه بین کسی که باکره است و کسی که بهش تجاوز شده در ورود به بهشت پیدا نمی کنم.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
ولله اینجور که پیداست تا یه نقطه ای توی زندگی یا کار یا هر چیزی که فکرش رو بکنی باقی ملت مشکلات تو رو حل می کنند.
از یه نقطه ای تا نقطه ی بعدی تو مشکلات خودت رو حل می کنی.
از یه نقطه ای به بعد هم مشکلات خودت و هم مشکلات باقی ملت رو حل می کنی!
اونوقت انشالله اگه خدا بخواد و شانس بیاری و دست رو درست بازی کنی می رسه به یه نقطه ای که باز باقی ملت مشکلات تو رو حل کنند!
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
لحظه هایی هستند که آرزو می کنی مثل آدامس بودند. می توانستی دو طرفشان را بگیری و بکشی تا کش بیاییند به طول زندگی.اما مجبور می شوی بجوی شان. شیرینی شان می رود. می چسبانی کنار بشقاب. سفت می شود. می اندازی دور.
فردا یک آدامس دیگر می جوی. یک لحظه ی دیگر…
بعضی لحظه ها مثل بادام تلخند گرچه…می خواهی تفشان کنی…کاش هیچ بادامی تلخ نبود.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
کارهای ریز و درشت که زیاد می شند حافظه ی کش و رم و رام و هارد آدم کم میاره. دست به دامن حافظه ی خارجی و بک آپ گیری میشه. اسمش رو می گذاره یادداشت.
امروز یه دستم به کامپیوتر بوده. یه دستم به انواع آشغال پاشغال ها. یه دستم به یادداشت. همه از برکت سر مرخصی بودن رییس و دوتا دیگه از هم تیمی ها.
عجب روزی…ادامه داره هنوز.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
نمی دونی. نمی تونی. خسته ای. گیج حتی گاهی.
اعتقاد داری به زیبا بودن زندگی و اعتماد داری به این که فردا حتما آفتاب هست چه اشک بباری چه لبخند.
دوستتون دارم. خوش بگذری. به امید دیدار
کودتای آرام شرکت های مولتی بیلیاردی در پنجاه ساله ی اخیر و سیاست در خدمت اقتصاد. صد و پنجاه صفحه ی کتاب اخیر که تمام شد و بعد از سیصد و هفتاد صفحه ی کتاب بعدی احتمالا نوبت این یکی می رسد.
بر منکرش لعنت, آب خوردن ما هم این روزها توسط شرکت های مولتی بیلیاردی دیسنی و فاکس و پروکتور و گامبل و پترولیوم های جورواجور و غیره و هذا رقم می خورد چه رسد به اتفاقات بزرگ و عمده ی میلیاردی و تریلیاردی.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
این روزها خیلی به یاد داستان جراحی روح مخملباف می افتم. عجب داستانی…عجب وحشتی…
مخملباف را اگر ببینم می پرسم شاید او هم مثل من به جلد دوم جراحی روح فکر می کند… عجب وحشتی…
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
یه روز یه اتفاقی می افته که تازه نیست. قبلا یه ماه پیش یا یه سال پیش یا چند سال پیش همین اتفاق افتاده بوده.
اونچه متفاوتش می کنه عکس العمل تو و احساس تو هست نسبت به این اتفاق.
و این بعنی تعریف تغییر…خوب یا بدش به حس امروزت از این اتفاق بستگی داره غمگین باشی یا شاد.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار
کاش تمام روزها آفتابی باشند..یا بارانی…یا ابری…یا برفی.
کاش تمام روزها تمام آدم ها تمام وجودشان چشم باشد برای ادراک تمام اشعه های آفتاب…تمام قطره های باران…تمام تکه های ابر…یا تمام دانه های برف.
کاش تمام روزها تمام آدم ها چشم داشته باشند و مهر و پنجره.
دوستتون دارم. خوش بگذره. به امید دیدار